#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 691) «گُلی مُعطّر» با «تحولّی مُستمر»! من خودکامه ای «شیفته» و «خودفريفته» را ديدم كه از بوییدنِ «عطرهاي دل انگيز»،«زار» و از «گُل هاي مُشكبيز» ،«بیزار» بود؛ بنابراين گلبرگ هاي گل هاي معطّر را از هم «مي گسست» و شيشه هاي عطر را «مي شكست». در نتيجه ناخواسته فضاي جامعه را «عطرآگين» و صحن و سراي هستي را «مُشگين» مي کرد. ***** در این زمانه که خورشید خواب می ,«گُلی,مُعطّر»,«تحولّی,مُستمر» ...ادامه مطلب